Thursday, August 18, 2011

مشهد

دلم برای وبلاگم تنگ شده بود،
این روزا شبیه یه روز تو گذشته شده،
من مشهدم، با عزیزترین دوستانی که اینجا باهاشون آشنا شدم و روزگاری رو گذروندیم،
انگار چیزی عوض نشده،
همه همون آدمها هستیم ، با چند دفتر بیشتر از زندگی،
تا دو روزه دیگه،
هرکدوم دست سرنوشت خودمونو می گیریمو از هم خداحافظی می کنیم،
تا دیدار بعد،
حیف
یه بار گفتم، " چه چیز ارزش این را دارد که با یک دوست خداحافظی کنی،"
"یادت هست؟"

هیچوقت ازتون خداحافظی نمی کنم
و هرجا که باشیم، دنیا کوچیکتیر از اونه که دوستان رو از هم جدا کنه
،