Friday, December 29, 2006

بازی

سلام. سلام هم وارد بازی شد. مرسی که منو هم دعوت کردین بازی جالبیه .

1- یه زمان قبل اینکه شما منو بشناسین یه دختر مغرور بودم که به هرچی می خواست می رسید تو هر کاری که شروع می کرد بهترین بود. چیزی تو دنیا کم نداشت مخصوصا اعتماد به نفس. نمی دونم چی شد که تغییر کردم . از خودم پیاده شدم تا نفسی تازه کنه ، شاید هم کمی به خودم سواری دادم اما حالا دیگه دوباره سوار خودمم با صورتی که بیشتر دوستش دارم وشما می شناسینش.
2- عاشق گوشه های دنجم. از بچه گی تا حالا. بچه که بودم با عروسکم و حالا با چای و شکلات یا کتابهای شعر تو یه فضای یکی دو متری گوشه اتاثم با خودم خلوت می کنم . عاشق شکلات ، کیک خامه ای ، قرمه سبری ، پیاده روی ، رقص باله ، نقاشی، ، شعرای عاشقانه و هر چیز رنگارنگ مثل جعبه مدادرنگی و ساختن چیزای مختلف با وسایل اضاقه دور و برم هستم.
3- بی دلیل یا با دلیل همیشه قوانین برای من تغییر میکنه. چه زمانی که مهد کودک می رفتم و تنها بچه ای بودم که اجازه داشت بعد از ظهر نخوابه ، چه دوران دبستان که یه بار که من باید تنبیه می شدم معلمم همه بچه ها رو بخشید چون نمی خواست منو تنبیه کنه. چه زمان دانشجویی که همیشه بالاخره درسهام با استادهای مورد علاقم جور می شد حتی با اضاقه کردن من به ظرفیت کلاس بدون هیچ دوست یا پارتی.
4- در این لحظه آرزو دارم همه دوستام الان اینجا بودن. جای خالیشون خیلی بزرگ شده اما اگه کسی چراغ جادو داره لطفا منو امسال تو کنکور قبول کنه. دوستامو خودم دور هم جمع می کنم. در مورد دوستام اینو هم بگم که من همه عمرم بهترین دوستها رو داشتم .
5- دیگه چی بگم؟ آخه من کلا آدم کم حرف و آرومی هستم اما دو زمان پر حرف می شم . وقتی با دوستای نزدیکم هستم و وقتی انگلیسی حرف می زنم.
رسمش اینه که منم چند نفرو به بازی دعوت کنم. من دوستانمو تو وبلاگ جمعیمون دعوت میکنم که همونجا یا تو وبلاگهای شخصیشون وارد بازی شن.

Friday, December 22, 2006

...


" چه تهی ذستی مرد"
نه اتفاقا دستم پره ، دستم کاملا پره
زنگو می زنن. همه از کلاسا می ریزن بیرون . زنگه اما زنگ تفریح نیست زنگه درسه . یه درس جدید. یاد گرفتن یه درس جدید هم گاهی تقریح داره
فقط موقع درس جدید باید حواستو جمع کنی که یهو وسط درس نری تو فکر. با دوستت سرگرم صحبت نشی... و یهو به خوت بیای ببینی آخر کلاس شدو چیزی از درس نفهمیدی
اگه زنگ کلاس زارع بود می گفتم اشکالی نداره چیزی از دست ندادی . اگه کلاس خوش بین بود بازم اشکالی نداشت هر کلمه حرفشو تو جزوش گفته، جزوشو کپی می کنی. اگه کلاس مافی بود بازم اشکالی نداشت ایشالا ترم بد گوش می دادی. اگه کلاس انقلاب بود، کلی خوش به حالت هم شده بود که چیزی از کلاس نفهمیدی. اما هیچکدوم اینا نبود. کلاس درسی بود که فقط یه ترم ارایه می شه، هیچ جزوه ای نداره. هیچ همکلاسی هم نمی تونه تو درست بهت کمک کنه.
حالا چی می شه.
" گفتم که دستم پره ، اتفاقا دستم کاملا پره" اما نمی دونم چرا ... ؟