Monday, September 28, 2009

اتاق

هوا سرد شده
امسال زمستون زود داره از راه میرسه
فکر ما جوجه هایی که تازه داریم از آب و گل در میایم و هنوز اونقدرا پر نداریم که سرما رو تاب بیاریم نمیکنه.


اتاقمو نگاه میکرد و میگفت چقدر شبیه خودته، توجه نکردم چون برام عادی شده بود، مثل خودم. اما وقتی رفت و وقت آزادم باز زیاد شد نگاهی به اتاقم کردم و نگاهی به خودم ،
خدایا من چقدر پرم از جزییات ، جزییات ریز و درشت ، فکر میکنم همیشه اینطور بودم چون اتاقم همیشه همینطور پر نقطه و نکته بود.

3 comments:

Unknown said...

خیلی دلم میخواد بیام اتافتو ببینم.
یه قهوه خوشمزه آماده کنیم و گپ بزنیم. تا شب بشه. تا صبح بشه. نگران هیچیم نباشیم.

Maryam said...

چه عالی نمیدونی منم چقدر دلم میخواد

maryam said...

aakh joon manam miaam:D