اومدم بنویسم،
دلم میخواست با کسی حرف بزنم،
از زندگی که چقدر بازی داره و چقدر بازیهاش قشنگن و چیزهایی که گاهی ناراحتت کردن و رفتن ، حقیقت زندگیت بودن که نمیدونستیشون، همون چیزهایی بودن که خودت خواستیشون یا نخواستیشون.
زندگی رو دوست دارم. زندگیمو دوست دارم .
و هدیه هاشو،
و دلم میخواست از هدیه هایی که برام آورده و منتظره بازشون کنم حرف بزنم.
هدیه هایی که شاید باهم نمی تونم داشته باشمون.
برای همین باید بادقت بازشون کنم.
دلم می خواست بدونم ،
اون هدیه که از همه دوست داشتنی تره برام،
کی میاد روی میزم یا کارت چایزه کدوم یکی از این هدیه ها میتونه باشه :)
اونوقت با اطمینان بیشتری هدیه مو باز میکردم
زندگی ، یه روز اونقدر بهم میدی که راضی بشم
و من باید یه ظرف تمیز و بزرگ بشم تا تمام و کمال در بر بگیرمت و ازت لذت ببرم
بعد همه هدیه ها و آرزو ها
میدونم که بزرگترین نعمت تو زندگی رضایت از خود و زندگیه
زیبا ترین هدیه من از تو زروقت صدام کن من این روزا مثل یه دریاچه ت یه روز آفتابی آرومم و میشنوم .
بخوان سرود زندگیم را که بشنوم
بخوان سرود دلم را
بخوان بخوان !!
6 comments:
چه حس قشنگی رو توصیف کردی. راستش خیلی اتفاقی وبلاگت رو دیدم(به دنبال شعر هوا را از من بگیر خنده ات را نه). ولی از این پست ات خوشم اومد و فکر کردم کامنت بگذارم. یه حس نوستالژیک رو در من بیدار کرد. یاد قدیمای خودم افتادم که همینقدر نسبت به زندگی و هدیه هاش قدرشناس بودم و درکشون میکردم. امیدوارم این حسهای خوبت پایدار باشه.
great post
واقعآ قشنگ نوشتی حس پاکی و معنوی به آدم دست میده
عجیبه ها 1ساعته دارم هی نکست بلاگ میزنم بازم رسیدم به وبلاگت
اولش که شروع کردم به خوندن فکر کردم تو هم میخوای ناراحتی هات رو بگی .. کیف کردم .. یه چیزی نصفه شبی تو دلم آب شد مثه قند
Эй, очень хороший сайт ! Человек .. Отлично .. Удивительные .. Я буду закладки ваш сайт и принимать каналы тоже ... Я счастлив , чтобы найти так много полезной информации здесь, в этой должности, нам нужно выработать более методов в этом отношении, спасибо за обмен. . . . . . привет!
Post a Comment