چی بگم؟ همه حرفها قبلا زده شده ، اونم به قشنگترین صورتش. همه اتفاقها هم قبلا افتاده . نه حرف تازه ای مونده نه چیزه جالبی که بخوام تعریفش کنم .
بعد این همه آدم که اومدن زندگی کردن و رفتن. من چه کاره تازه ای می تونم انجام بدم که به خاطرش به دنیا اومدم و زندگی می کنم.
همین چند خط بالا رو چند بار و به چند زبون خوندین؟
دیگه چی بگم ساکت شم؟ حتی سکوت هم تازگی نداره . مرگ هم تازگی نداره. جنگیدن و موندن هم تازگی نداره. اصلا خواستن یه چیز تازه هم تازگی نداره.
مایوس شدنم تازگی نداره.
مریم جون چرت گفتن هم تازگی نداره! بعد این همه تاخیر اومدی و اینها رو مینویسی؟
اما گله کردن هم تازگی نداره!
یکی زندگی رو از این کسالت دربیاره !!!!!!!!!!!!
No comments:
Post a Comment