Sunday, February 12, 2006

راهیست بس دراز

راهیست بس دراز
و من بالاخره رهسپار شدم
بالاخره بعد این همه ایستادن
و تماشا کردن آنان که می روند
من نیز رهسپار شدم
رفتم، تا ببینم
رفتم، تا بیابم
رفتم، تا چه پیش آید
و می دانم که اینبار درست است
می دانم که راه، همان راه است
همان راهی که باید مرا می برد
و می رساند
و راه اگر چه باریک است
و مجال همراهی نیست
اما
مرا شوق همراه است و شور رهنما
و ما پیش می رانیم
... تا چه پیش آید.

4 comments:

Anonymous said...

زيبا ساده و دلپذير بود.. سفر به‏خير!
چند مورد فنی:
1- هروقت به روز می‏کنی برو اينجا و پينگ کن تا کسايي که به‏ت لينک دادن از به‏روز شدن وب‏ت با خبر بشن:
http://www.blogrolling.com/ping.phtml
دو فيلد اول رو پر کن، نام و آدرس و دکمه رو بزن!
2- سعی کن این نکات نگارشی رو هنگام نوشتن رعايت کنی:
http://www.khabgard.com/?id=-965599463

اي دل غافل said...

سلام مریم جان..مبارک باشه. خیلی خیلی تبریک. حالا امودی اینجا تا نظراتت، شادی و غمهات و ... رو به اشتراک بذاری...امیدوارم پایدار و پیروز باشی!

Anonymous said...

maryam joonam, kheili mobarake, che kare khoobi kardi, bayad zoodtar az ina weblogo rah mindakhti... dar zemn , sheret vaghean ghashang bood, kheili pokhte shode

Anonymous said...

maryam jaan men avalin baare injaaro mibinam, mobaarake. hala ke nemitoonam neveshtehaaye ghashangeto baa sedaaye khodet beshnavam injaa mikhoonameshoon, che khoob!