امروز از صبح داره بارون میاد و هنوزم تموم نشده . مثل اینکه آسمون دل پری داشته .آخی ! نمی دونم بیچاره این همه آبو چطور تا حالا توی دلش نگه داشته بود.
خوبه شمالی هست که آسمون اشکاشو بریزه و خالی شه و گرنه تا حالا از دیدن این همه زشتی دق کرده بود و ما هم به سرنوشت قوم نوح و لوط و ... گرفتار شده بودیم.
و چه خوب که قلم و زبون و وبلاگ و شعر و نقاشی و ... هستن تا ما هم گاه و بیگاه دل پرمونو خالی کنیم و بعدهم اسمشو بذاریم "هنر".
4 comments:
هنر؟! اما خوب بهر حال به قول خودن آروم می شی...یعنی ممکنه آروم بشی اما یه چیز قطعا هست با نوشتن آدم با خودش روراست تر می شه(به نظر من اینجوری می رسه، وقتی می نویسی داری جلوی خودت اعتراف می کنی و این تا حدود زیادی سازنده س!)
maryami in ey dele ghafel kiye??che esme ajiby dare.dele adam migire.
سلام مريم جان ...
قلبن تبريك گفتم ولي دوباره ميخوام بگم ...
خيلي خيلي خوش اومدي ، اميدوارم حالاحالاها عضو اين دنياي مجازي باقي بموني و هيچوقت به هيچ دليلي ازش خسته نشي ....
قبلن=قلبن
Post a Comment